وقر
[وَ] (ع مص) گران گردیدن گوش. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گران کردن گوش را. (منتهی الارب) (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی) (تاج المصادر بیهقی). سنگین گردیدن. || شکافتن ساق و کفتن آن شبیه خجکهای چشم و چاههای سنگ و شکافتن آن. (منتهی الارب) (آنندراج). شکافتن استخوان. (تاج المصادر بیهقی) (ناظم الاطباء). || با وقار و سنگینی نشستن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). باوقار بودن. || (اِمص) گرانی گوش، یا رفتگی شنوایی. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء). || وقار. سنگینی. گرانی. (فرهنگ فارسی معین).
- وقر نهادن؛ وقع نهادن. معتبر داشتن. (آنندراج) :
در سلک نظام سخن و جودت انشاء
وقری ننهد بیهدهء مختصران را.
میرزا فصیح (از آنندراج).
|| مجازاً، حلم و تمکین. (آنندراج). || (اِ) کینه: فی صدره وقر؛ ای وغر. (منتهی الارب) (آنندراج).
- وقر نهادن؛ وقع نهادن. معتبر داشتن. (آنندراج) :
در سلک نظام سخن و جودت انشاء
وقری ننهد بیهدهء مختصران را.
میرزا فصیح (از آنندراج).
|| مجازاً، حلم و تمکین. (آنندراج). || (اِ) کینه: فی صدره وقر؛ ای وغر. (منتهی الارب) (آنندراج).
درگاه پرداخت سداد برای ووکامرس
درگاه بانکی سداد برای ووکامرس، انتخابی مطمئن برای پرداخت آنلاین با امنیت بالا و سرعت عالی در خرید اینترنتی.
مشاهده جزئیات محصول