وقاح
[وَ] (ع ص) (رجل...) مرد بی شرم. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || امرأه وقاح الوجه؛ زن بی شرم. (منتهی الارب). زن بی رو. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || مرد جری بر ارتکاب بزه. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || سخت روی. (دهار) (اقرب الموارد). پررو. || وجه وقاح؛ رویی سخت پوست. (مهذب الاسماء). || حافر وقاح؛ سم سخت و شوخ گرفته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سم سخت. (مهذب الاسماء). ج، وُقُح. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || رجل وقاح الذنب؛ مرد صبور و پرطاقت در سواری. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول