ابتکار

معنی ابتکار
[اِ تِ] (ع مص) بامداد کردن. (زوزنی). بامداد از جای شدن. (تاج المصادر بیهقی). پگاه برخاستن. بامداد از جای رفتن. || اول چیزی دریافتن. بنوبر و اول چیزی دست یافتن. نوباوهء چیزی واگرفتن. (زوزنی). نوباوهء چیزی فراگرفتن. (تاج المصادر بیهقی). به اول چیزی رسیدن. خوردن میوهء اول رسیده را. || نو آوردن چیزی. (صراح). اختراع. || دوشیزگی ببردن. (تاج المصادر بیهقی). || پسر زادن در نخستین بار. || شنودن اول خطبه. دررسیدن آغاز خطبه را.
- قوهء ابتکار؛ قوهء اختراع.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.