وعق
[وَ] (ع ص) (رجل...) مرد بدخوی زشت سیرت تنگدل و بی آرام. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). || (مص) آواز شنیده شدن از شکم اسب هنگام رفتن. (از اقرب الموارد): وعق الفرس وعقاً؛ سمع من بطنه صوت اذا مشی. (اقرب الموارد). || شتابی کردن. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول