وضوء
[وُ] (ع اِ) آبدست. (منتهی الارب). آب وضو. (ناظم الاطباء). || (مص) عمل دست نماز گرفتن. (ناظم الاطباء). آب دست کردن (ناظم الاطباء)، و آن شستن اعضای وضو و مسح سر است، و گاهی شستن بعض اعضاء را هم وضو نامند. قیل و منه من مس ذکره فلیتوضأ؛ ای یغسل یده، و همچنین است الوضوء قبل الطعام ینفی الفقر، یا هر دو لغت در هر دو معنی آید. اخفش گوید وضو به فتح واو آب است و به ضم آن فعل (آب دست کردن) است. (منتهی الارب). وضوء به ضم واو و تخفیف ضاد معجمه در اصل مصدر وضوء الرجل اذا صار نظیفاً حسناً باشد، و در شرع معنی این لفظ نقل شده است برای طهارت مخصوصه برای نظافت و پاکیزگی خاصی که در این امر ملحوظ است. و گاه این لفظ را به فتح واو خوانند ولی مشهور به ضم واو است. و مصدر باشد، اما اگر به فتح خوانند به معنی آبی است که بدان وضو سازند، ابوعمروبن العلا فتح واو را مطلقاً و ابوعبید ضم آن را مطلقا منکر میباشند، کذا فی بعض شروح مختصرالوقایه. || نزد صوفیه وضو عبارت است از ازالهء نقائص کونیه. و این معنی ضمن معنی لفظ صلوه گذشت. و نزد فرقهء سبعیه وضوء را به موالات امام تأویل کنند، چنانچه در ضمن معنی لفظ سبعیه این معنی گذشت. (از کشاف اصطلاحات الفنون).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول