وشع
[وَ] (ع مص) درآمیختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برشدن بر کوه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || برآمدن سپیدی موی بر سر. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برآمدن گیاه سبز از بن گیاه خشک. (از اقرب الموارد). || (اِ) شکوفهء تره. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). گل و شکوفهء سبزیجات. (اقرب الموارد). || درخت بان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج). ج، وشوع. (المنجد) (از اقرب الموارد).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول