وسمه

معنی وسمه
[وَ مَ / وَ سِ مَ] (ع اِ) حنای مجنون.(1)کتم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خطر. (منتهی الارب). گیاهی است برگش شبیه برگ مورْد و ساقش غیرمجوف و ثمرش به قدر فلفلی و بعد از رسیدن سیاه گردد و بدان ابرو و موی را خضاب کنند و در آن قوهء محلله باشد، یا آن برگ نیل است. (منتهی الارب) (آنندراج). برگ نیل. (مهذب الاسماء). گیاهی که آن را رنگ و بشکول و خطر و کتم نیز گویند. (از ناظم الاطباء). برگ نیل، و تیره از صفات، و دود و زهر از تشبیهات اوست، و با لفظ بستن و پیوستن و زدن و کشیدن به معنی مستعمل. (بهار عجم) (آنندراج). ورق نیل. (قاموس) (جهانگیری) (مهذب الاسماء). عظلم. (منتهی الارب). رنگ سیاه است که زنان در ابرو کنند. (حاشیهء فرهنگ اسدی). رستنیی باشد که زنان آن را در آب جوشانند و ابرو را بدان رنگ کنند، و بعضی گفته اند برگ نیل است، چه به عربی ورق النیل میگویند، و بعضی گویند نوعی از حنا است و آن را حنای سیاه میگویند، و جمعی گفته اند سنگی است که آن را به آب میسایند و بر ابرو میمالند سیاه می کند. (برهان)(2). ظاهراً وسمه و رنگ یک چیز باشد، وسمه برگ نساییده یا درشت کوفتهء آن برگ، و رنگ نرم کوفتهء آن است. (یادداشت مرحوم دهخدا) : بباید دانست که اصل خضابها حنا و وسمه است و رسم چنان است که نخست حنا برنهند و یک ساعت صبر کنند و یا بیشتر، پس بشویند و وسمه برنهند و هم صبر کنند. (ذخیرهء خوارزمشاهی). وسمه هندی باشد و کرمانی، وسمهء هندی رنگ سیاه طاوسی دهد و کرمانی رنگ سیاه فقط و یا با طاوسی کم رنگ، وسمهء هندی زودتر گیرد. (ذخیرهء خوارزمشاهی).
گیاهی از تیرهء صلیبیان که دوساله است و ارتفاعش در حدود یک متر میشود، گلهایش زردرنگند و میوه اش خرجینک است. این گیاه بومی شمال آفریقا و اروپای جنوبی و مرکزی و آسیای غربی من جمله ایران است. در برگهای این گیاه مادهء رنگ کننده ای وجود دارد که از آن، جهت آرایش خانم ها [ رنگ کردن ابروها ] استفاده میکردند، مادهء رنگی این گیاه رنگ سبز مایل به آبی تولید میکند. عسمه. نیل بری. عظلم. (فرهنگ فارسی معین) : بوبکر صدیق خضاب به حنا و کتم کرد، و کتم وسمه باشد. (یواقیت العلوم).
وسمه غیر کتم است. جوهری گوید: کَتَم گیاهی است که آن را با وسمه ای مخلوط و با آن خضاب کنند. مؤلف در یادداشتی نویسند: به اغلب احتمالات کتم رنگ است که امروز نیز برای سیاه کردن موی به کار برند :
چون مرا با جلبان کار نباشد پس از این
رستم از وسمه و گلگونه و حنا و شخار.
؟ (از صحاح الفرس).
چشم جادوی تو بی واسطهء کحل کحیل
طاق ابروی تو بی واسطهء وسمه وسیم.
سعدی.
وسمه بر ابروی تلخ آن نگار تندخوی
زهر خونخواری است کز تیغ تغافل میچکد.
صائب.
- امثال: وسمه بر ابروی کور : کس نتواند گرفت دامن دولت به زور کوشش بی فایده ست وسمه بر ابروی کور.
سعدی.
وسمه را آب، گلاب را خواب.
وسمه قد را بلند نمیکند.
- وسمه بستن؛ ابروان را با وسمه رنگ کردن :
وسمهء ناز بسته بر ابرو
سرمهء ناز شسته از بادام.
صائب (از آنندراج).
میتوان صد رنگ گل را در نگاهی وسمه بست
بس که رنگ چهرهء آن ماه سیما نازک است.
صائب.
- وسمه پوش؛ آنکه جامهء رنگ شده با وسمه یا لکه دار از وسمه پوشیده باشد. (ناظم الاطباء).
- وسمه جوش؛ ظرفی است برای جوشاندن وسمه. (فرهنگ فارسی معین).
- وسمه دار؛ لکه دارشده با وسمه. (ناظم الاطباء).
- وسمه زدن؛ وسمه بستن :
از غالیه وسمه زده ای بر گل و شکّر
امروز همان بر گل و شکّر زده ای باز.
سلمان (از آنندراج).
- وسمه کاری؛ وسمه مالی.
- || آرایش چهره. (فرهنگ فارسی معین).
- وسمه کاری کردن؛ وسمه کشیدن.
- || آرایش کردن چهره. (فرهنگ فارسی معین).
- وسمه کردن؛ وسمه کشیدن :
چه حاجت است به مشاطه روی نیکو را
ز دود وسمه مکن تیره طاق ابرو را.
قاسم مشهدی (از آنندراج).
-امثال: آمده ام خانهء شوهر وسمه کنم، نیامده ام وصله کنم.
- وسمه کشیدن؛ با وسمه ابروان و پشت لب را سبز مایل به سیاهی کردن. ابروها را با مطبوخِ وسمه رنگ کردن و بشکولیدن. (ناظم الاطباء) :
جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید
هلال عید بر ابروی یار باید دید.حافظ.
چست بنشاند و غازه کند(3) و وسمه کشد
آبگینه برد آنجا که درشتی خار است.
نجیبی (از فرهنگ اسدی ص502).
- وسمه گذاشتن؛ وسمه بستن. وسمه کردن. وسمه کشیدن. وسمه زدن.
.(یادداشت مؤلف)
(1) - Indiga (2) - کلمهء عربی وسمه در مرحلهء اول به برگهای Pastelفرانسوی که لاتینی آن Isatistinctoria میباشد و سپس به برگهای Indigotierفرانسوی که لاتینی آن Indigofera tinctoriaمیباشد اطلاق میشود. (فرهنگ فارسی معین از عقار ص 126).
(3) - اصل: کشد. (متن، تصحیح قیاسی مؤلف است).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.