وسق
[وَ] (ع مص) گرد کردن. (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی) (تاج المصادر بیهقی). گرد کردن چیزی و بار نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و از این معنی است قول خداوند : و اللیل و ما وسق (قرآن 84/17)؛ اذا جلل الجبال و الاشجار و البحار و الارض فاجتمعت له فقد وسقها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || راندن. (منتهی الارب) (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی) (تاج المصادر). وسیق. (منتهی الارب). || بار گرفتن ناقه و جز آن و گرفتن آب گشن در رحم و برداشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برداشتن. (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی) (تاج المصادر بیهقی).
درگاه پرداخت سداد برای ووکامرس
درگاه بانکی سداد برای ووکامرس، انتخابی مطمئن برای پرداخت آنلاین با امنیت بالا و سرعت عالی در خرید اینترنتی.
مشاهده جزئیات محصول