وستا
[وَ] (اِ) ستایش خالق و خلق(1). (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). ستایش خدا. (غیاث اللغات). ستایش و شکر خالق. (ناظم الاطباء). || (اِخ) به وزن و معنی استاست که تفسیر زند باشد(2). (برهان) (انجمن آرا). وستا تفسیر زند است و زند صحف ابراهیم بود. (صحاح الفرس) (لغت نامهء اسدی). و این غلط است. (مرحوم دهخدا) (صحاح الفرس). و آن کتابی است تصنیف زردشت در احکام آتش پرستی. (آنندراج) (برهان). رجوع به اوستا شود :
چو گلبن از گل آتش نهاد عکس افکند
به شاخ او بر، دراج گشت وستاخوان.اوبهی.
|| وستا که یونانیان او را هستبا میگفتند ربه النوع آتش بوده چنانکه ویرژیلیوس همه جا در آثار خویش نام او را مرادف آتش ذکر کرده. این ربه النوع را در آتن و روم ستایش میکردند و نوما او را در روم معبدی بنا نهاد که وستالیس ها در آن معبد نگاهدار آتش مقدس بودند. || (اِ) آتش. (ناظم الاطباء).
(1) - بر اساسی نیست. (حاشیهء برهان قاطع چ معین).
(2) - زند خود به معنی تفسیر است. (حاشیهء برهان قاطع چ معین).
چو گلبن از گل آتش نهاد عکس افکند
به شاخ او بر، دراج گشت وستاخوان.اوبهی.
|| وستا که یونانیان او را هستبا میگفتند ربه النوع آتش بوده چنانکه ویرژیلیوس همه جا در آثار خویش نام او را مرادف آتش ذکر کرده. این ربه النوع را در آتن و روم ستایش میکردند و نوما او را در روم معبدی بنا نهاد که وستالیس ها در آن معبد نگاهدار آتش مقدس بودند. || (اِ) آتش. (ناظم الاطباء).
(1) - بر اساسی نیست. (حاشیهء برهان قاطع چ معین).
(2) - زند خود به معنی تفسیر است. (حاشیهء برهان قاطع چ معین).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول