وساطه
[وَ طَ] (ع مص) رجوع به وساطت شود. || (اِ) میانجی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عمل وسیط. (اقرب الموارد). || (مص) در میان شدن. واسطه و وسیله شدن. (آنندراج). || بزرگوار شدن. (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی). باشرف و باحسب شدن. (المنجد) (اقرب الموارد). بزرگوار شدن و بهینه شدن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). || در میان حق و عدل شدن. (از اقرب الموارد): وسط الرجل فیهم وساطه؛ توسط الحق و العدل. (اقرب الموارد).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول