وزیم
[وَ] (ع ص، اِ) دستهء تره و سبزی گردکرده. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (آنندراج) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || گوشت خشک سوسمار و ملخ و جز آن که کوفته به روغن آمیزند. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). وزیمه. (منتهی الارب) (آنندراج). || شکوفهء خرمای لفافه شده از برگ. (ناظم الاطباء). || باقیمانده از شوربا و از هر چیزی. || بریانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || عضل. || گوشت بریده. (اقرب الموارد). || اندازه و مقدار. (ناظم الاطباء). || رجل وزیم؛ مرد بسیارگوشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول