ورغ
(1) [وَ] (اِ) بند آب باشد که پیش سیل بندند. بندی که از چوب و علف و خاک و گل در پیش رودخانه ها بندند. (برهان) (ناظم الاطباء) :
آب هرچه کمترک نیرو کند
بند و ورغ سست و پوده بفکند.رودکی.
دل برد و مرا نیز به مردم نشمرد
گفتار چه سود است که ورغ آب ببرد.
فرخی.
به پیشش بر از چوب ورغی ببند
چو بستی ز ریگش نباشد گزند.اسدی.
ای وای اگر عون جمال الحق والدین
در پیش چنین سیل حوادث ننهد ورغ.
شمس فخری.
و به کسر دوم نیز بدین معنی آمده است. || فروغ و روشنی. (ناظم الاطباء) (برهان). و به کسر حرف ثانی وَرِع هم آمده است. (برهان) :
گل را چه بوی خیزد از صد گلاب زن
مه را چه ورغ باشد از صد چراغدان.
؟ (از انجمن آرا).
|| راسو. || خندق. (ناظم الاطباء).
(1) - فرهنگ نویسان درغ و ورغ هردو را ضبط کرده اند و معنی سد و بند آب بدان داده اند، ولی ظاهراً درغ با دال مصحف کلمهء ورغ است.
آب هرچه کمترک نیرو کند
بند و ورغ سست و پوده بفکند.رودکی.
دل برد و مرا نیز به مردم نشمرد
گفتار چه سود است که ورغ آب ببرد.
فرخی.
به پیشش بر از چوب ورغی ببند
چو بستی ز ریگش نباشد گزند.اسدی.
ای وای اگر عون جمال الحق والدین
در پیش چنین سیل حوادث ننهد ورغ.
شمس فخری.
و به کسر دوم نیز بدین معنی آمده است. || فروغ و روشنی. (ناظم الاطباء) (برهان). و به کسر حرف ثانی وَرِع هم آمده است. (برهان) :
گل را چه بوی خیزد از صد گلاب زن
مه را چه ورغ باشد از صد چراغدان.
؟ (از انجمن آرا).
|| راسو. || خندق. (ناظم الاطباء).
(1) - فرهنگ نویسان درغ و ورغ هردو را ضبط کرده اند و معنی سد و بند آب بدان داده اند، ولی ظاهراً درغ با دال مصحف کلمهء ورغ است.
درگاه پرداخت ایران کیش برای ووکامرس
با ایرانکیش، پرداخت آنلاین مشتریان فروشگاه ووکامرس شما سریع، ایمن و با پشتیبانی شبکه شتاب انجام میشود.
مشاهده جزئیات محصول