ورش
[وَ] (ع اِ) طعامی است که از شیر سازند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). چیزی است که از شیر سازند. (از اقرب الموارد). || (مص) ورغلانیدن کسی را. (منتهی الارب). واداشتن کسی را. اغراء. (از اقرب الموارد). || ناخوانده بر وقت خوردن کسی در آمدن. (منتهی الارب). ناخوانده و دعوت ناشده بر کسی وارد شدن به هنگام طعام خوردن تا خورد. (از اقرب الموارد). || گرفتن طعام و به حرص تمام خوردن آن را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || آزمند شدن چیزی را و در پی کارهای دون شدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).