وراع
[وَ] (ع مص) وراعه. وَرعه. وُرعه. وَروع. وُرع. وُرُع. بددل و خرد و بی خیر و فایده گردیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || سست و ضعیف شدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بددل و سست و بی خرد و بی خیر و بی فایده گردیدن. (ناظم الاطباء).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول