وخیمه
[وَ مَ] (ع ص) (ارض...) زمین که گیاهش ناسازوار و ناگوارنده باشد. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || (بلده...) شهر ناموافق باشندگان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). شهری که برای سکنی ناسازوار باشد. رجوع به وخمه شود. || وخیم و کارهایی که انجام آن منجر به بدی گردد. (از ناظم الاطباء). رجوع به وخیم شود.