وجا
[وَ] (ع اِ) ترس و اندوه. (غیاث اللغات) :
بعد از آن گفتند ای بابای ما
شاه پیغامی فرستاد از وجا.مولوی.
تا نباشد هیچ محسن بی وجا
تا نماند هیچ خائن بی رجا.مولوی.
|| (مص) سیلی زدن. (غیاث اللغات). || سوده شدن سم و نازک گشتن آن. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). زخم شدن پا از سفر کردن به پای برهنه. (ناظم الاطباء) (المنجد). || (ص) (ماء...) آب بی خیر. (منتهی الارب). آب بد بی خیر. (ناظم الاطباء).
بعد از آن گفتند ای بابای ما
شاه پیغامی فرستاد از وجا.مولوی.
تا نباشد هیچ محسن بی وجا
تا نماند هیچ خائن بی رجا.مولوی.
|| (مص) سیلی زدن. (غیاث اللغات). || سوده شدن سم و نازک گشتن آن. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). زخم شدن پا از سفر کردن به پای برهنه. (ناظم الاطباء) (المنجد). || (ص) (ماء...) آب بی خیر. (منتهی الارب). آب بد بی خیر. (ناظم الاطباء).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول