وثب
[وَ] (ع مص) وثاب. وثبان. وثوب. برجستن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جهیدن و برخاستن و ایستادن. (اقرب الموارد): وثب یثب وثباً و وثباناً و وثوباً و وثیباً وثبهً؛ طفر و قفز و نهض و قام. (اقرب الموارد). || نشستن «در لغت حمیر». (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِمص) برجستگی. (منتهی الارب). برجهیدگی. (ناظم الاطباء).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول