وبر
[وَ بَ] (ع اِ) جانوری است. (منتهی الارب). جانوری است شبیه به گربهء کبود و لیکن دم ندارد و از پوستش پوستین سازند و نرم و لطیف است. (برهان) (از انجمن آرا). و آن را به فارسی ونگ گویند و به ترکی سعور، وبره یکی آن یا مؤنث آن. (آنندراج). سمور و فنگ و جز آن. ج، وبور، وبار، وباره. چون کتاب و کتابه. || پشم. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب). پشم شتر و بعضی مطلق پشم گفته اند. (بحر الجواهر). پشم شتر و پشم خرگوش و مانند آن. (آنندراج) (از برهان). چنانکه صوف پشم گوسفند است. || اهل وبر؛ چادرنشین. بدو و آن خلاف مدر است. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || تمامی و همهء چیزی: اخذ الشی ء بوبره؛ ای کله. (از اقرب الموارد). || (مص) بسیارپشم شدن اشتر. (از تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). پشمناک گردیدن شتر. (منتهی الارب). بسیار شدن پشم شتر. (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول