واهنه
[هِ نَ] (ع ص) تأنیث واهن، به معنی زن سست و ضعیف. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). رجوع به واهن شود. || (اِ) زیرترین اضلاع. (بحر الجواهر). پهلوی زیرین. (مهذب الاسماء). استخوان کوتاه پهلو. || مهرهء گردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مهره ای است در قفا. (از اقرب الموارد). کنارهء پی گردن. (بحر الجواهر) (مهذب الاسماء). || استخوان بازو. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || بازو. عضله. (از اقرب الموارد) (المنجد). بازو. (بحر الجواهر). || استخوان سخت پهلوی اسب متصل سینه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اول جوانح الصدور و هما واهنتان. (اقرب الموارد). || باد که در دوش یا بازو یا اخدع حادث شود وقت پیری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || درد گردن. (ناظم الاطباء). || (مص) وهن. ضعف. مصدر است مانند عافیه. (از اقرب الموارد).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول