واگوی
(اِمص مرکب) مرادف بازگوی. بازگفتن حرف شنیده را که مردم با هم گویند. || باز دادن جواب از گنبد و حمام. (آنندراج) :
در این گلخن برآید از در و بام
صدای کودک و واگوی حمام.
زلالی (آنندراج).
|| در اصطلاح موسیقی، جماعهء خوانندگان چون حاضر شوند نقشی را که جماعهء اول تمام کنند همان نقش را جماعهء دوم سر کنند. (آنندراج).
در این گلخن برآید از در و بام
صدای کودک و واگوی حمام.
زلالی (آنندراج).
|| در اصطلاح موسیقی، جماعهء خوانندگان چون حاضر شوند نقشی را که جماعهء اول تمام کنند همان نقش را جماعهء دوم سر کنند. (آنندراج).