واگفتن
[گُ تَ] (مص مرکب) بازگفتن. (آنندراج). تکرار کردن :
ز هر شیوه سخن کان دلنواز است
بگفتند آنچه وا گفتن دراز است.نظامی.
غلط گفته را تازه کردم طراز
بدین عذر واگفتم آن گفته باز.نظامی.
گرچه در شیوهء گهر سفتن
شرط من نیست گفته واگفتن.نظامی.
|| به زبان آوردن. (یادداشت مؤلف). بازگفتن. اظهار کردن. بازگو کردن :
کس ز بیم وزیر عالم سوز
آنچه شب رفت وانگفت به روز.نظامی.
|| ملامت نمودن. (آنندراج).
ز هر شیوه سخن کان دلنواز است
بگفتند آنچه وا گفتن دراز است.نظامی.
غلط گفته را تازه کردم طراز
بدین عذر واگفتم آن گفته باز.نظامی.
گرچه در شیوهء گهر سفتن
شرط من نیست گفته واگفتن.نظامی.
|| به زبان آوردن. (یادداشت مؤلف). بازگفتن. اظهار کردن. بازگو کردن :
کس ز بیم وزیر عالم سوز
آنچه شب رفت وانگفت به روز.نظامی.
|| ملامت نمودن. (آنندراج).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول