واقی
(ع ص) نگاه دارنده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (غیاث اللغات). حافظ. صائن. نگهبان. || حامی. (غیاث اللغات). || دافع. (از اقرب الموارد). مانع. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). مالهم من الله من واق(1)؛ ای دافع. (اقرب الموارد). || سرج واق؛ زینی که پشت ریش نکند ستور را. (منتهی الارب) (آنندراج). زینی که پشت ستور را ریش نکند. (ناظم الاطباء). || فرس واق، اسپ سم بر جایگاه نهنده. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). اسبی که از درد سم راه نرود و سم از جای بلند نکند. (ناظم الاطباء). || (اِ) غراب. صُرَد. (از اقرب الموارد) (المنجد). نام مرغی که صرد نیز گویند. (ناظم الاطباء). ورکاء. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و یاء آخر آن را حذف کنند و واق [ قِ ] گویند، و آن را بدین نام بمناسبت صدایش نامیده اند. (از اقرب الموارد).
(1) - قرآن 13/34.
(1) - قرآن 13/34.