واصل لاهیجی
[صِ لِ] (اِخ)ملامحمدامین متخلص به واصل فرزند درویش محمد لاهیجی که در حدود 1115 ه .ق. میزیست و نصرآبادی دربارهء او چنین آرد: جوان قابل آدمی روشی است. تحصیل علوم نموده از گیلان به تبریز رفت. مدتی از مخصوصان حضرت میرزا ابراهیم وزیر آذربایجان بود، بعد از آن به مشهد مقدس رفت و با ملامحمدامین اسطرلاب ساز مباحثه داشتند. به اصفهان آمد به مدرسهء حاج محمدباقر مهابادی ساکن و به تحصیل مشغول شد. شعرش این است:
در کار عقده بیشتر از اضطراب شد
افتد گره به رشته چو پر پیچ و تاب شد
بی جوهران به تربیت آدم نمیشوند
شبنم ببوی گل نتواند گلاب شد.
*
جاهل ز خموشی مگر از عیب برآید
جز بستن لب نیست دوا بوی دهان را.
*
در حقیقت عینکی بهتر ز پشت چشم نیست
دیده چون بستی دو عالم را تماشا میکنی.
*
بر جبهه گره آنکه ز نادانی خود زد
مشتی است گره کرده به پیشانی خود زد.
*
دل چو بینا شد ز نور حق نظر در کار نیست
در چو واشد حلقهء بیرون در درکار نیست.
*
سر بلندی های ما تاریک دارد راه را
شمع تا ننشست از پا پیش پای خود ندید.
*
به شکوه ات چه شود باز چشم گریانم
فتد ز اشک گره بر زبان مژگانم.
*
بعد مردن میشود آخر ره کوتاه ما
شمع سان اندازهء عمر است طول راه ما.
(از تذکرهء نصرآبادی ص 352).
در کار عقده بیشتر از اضطراب شد
افتد گره به رشته چو پر پیچ و تاب شد
بی جوهران به تربیت آدم نمیشوند
شبنم ببوی گل نتواند گلاب شد.
*
جاهل ز خموشی مگر از عیب برآید
جز بستن لب نیست دوا بوی دهان را.
*
در حقیقت عینکی بهتر ز پشت چشم نیست
دیده چون بستی دو عالم را تماشا میکنی.
*
بر جبهه گره آنکه ز نادانی خود زد
مشتی است گره کرده به پیشانی خود زد.
*
دل چو بینا شد ز نور حق نظر در کار نیست
در چو واشد حلقهء بیرون در درکار نیست.
*
سر بلندی های ما تاریک دارد راه را
شمع تا ننشست از پا پیش پای خود ندید.
*
به شکوه ات چه شود باز چشم گریانم
فتد ز اشک گره بر زبان مژگانم.
*
بعد مردن میشود آخر ره کوتاه ما
شمع سان اندازهء عمر است طول راه ما.
(از تذکرهء نصرآبادی ص 352).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول