واشناختن
[شِ تَ] (مص مرکب)بازشناختن. تشخیص دادن. تمیز کردن. دانستن :
تا دو سال آنچنان بهشتی ساخت
که کسش از بهشت وانشناخت.نظامی.
موج دریا چون بامر حق بتافت
اهل موسی را ز قبطی واشناخت.مولوی.
و رجوع به شناختن و بازشناختن شود.
تا دو سال آنچنان بهشتی ساخت
که کسش از بهشت وانشناخت.نظامی.
موج دریا چون بامر حق بتافت
اهل موسی را ز قبطی واشناخت.مولوی.
و رجوع به شناختن و بازشناختن شود.
درگاه آسان پرداخت برای ووکامرس
اتصال آسان پرداخت به ووکامرس برای تسهیل پرداختهای اینترنتی مشتریان؛ سریع، امن و سازگار با تمام کارتها.
مشاهده جزئیات محصول