واجستن
[جُ تَ] (مص مرکب) جستجو و تفحص نمودن. جستجوی چیز گمشده کردن. (آنندراج). بازجستن و جستجو کردن چیزی را پس از غایب بودن و تفحص نمودن از چیز گمشده. (ناظم الاطباء). تفقد. (زوزنی) (ترجمان قرآن عادل بن علی). تفحص کردن. تفتیش. واپرسیدن :
چو واجستیم از آن صورت که حال است
رصد بنمود کاین معنی محال است.نظامی.
آتش عشق در دل ما جو
عاشقان ضعیف را واجو.عراقی همدانی.
و رجوع به تفحص و واپرسیدن و واجست و تفقد و بازجستن شود.
چو واجستیم از آن صورت که حال است
رصد بنمود کاین معنی محال است.نظامی.
آتش عشق در دل ما جو
عاشقان ضعیف را واجو.عراقی همدانی.
و رجوع به تفحص و واپرسیدن و واجست و تفقد و بازجستن شود.
درگاه پرداخت سداد برای ووکامرس
درگاه بانکی سداد برای ووکامرس، انتخابی مطمئن برای پرداخت آنلاین با امنیت بالا و سرعت عالی در خرید اینترنتی.
مشاهده جزئیات محصول