واپس
[پَ] (ق مرکب) بازپس. و با لفظ افکندن به معنی در پس انداختن چیزی را. (بهار عجم) (آنندراج). || عقب و پشت سر. || بعد از آن و پس از آن و از آن پس. || باز و دوباره. || در عوض. || (ص مرکب) دل واپس؛ نگران و منتظر و چشم براه. || (اِ) آزار و جفا. (ناظم الاطباء). رجوع به وا شود. || (حرف اضافه) عقب. پشت سر.