وابسته

معنی وابسته
[بَ تَ / تِ] (ن مف مرکب) مربوط. متعلق. موقوف. منحصر. منسوب و ملازم. (آنندراج). ج، وابستگان. || در سفارتخانه ها به درجه ای از مأمورین سیاسی اطلاق میشود. و وقتی این کلمه با مضاف الیه استعمال شود معنی آن فرق خواهد کرد مثل وابستهء نظامی یا وابستهء تجارتی، فرهنگستان این کلمه را بجای آتاشه(1) برگزیده است. (مصوبات فرهنگستان). || منسوب. منتسب: وابستهء فلان، از کسان او. منسوب بدو. || خویش سببی. خویش غیرنسبی. یکی از کسان کسی. کس. پیوند. || نوکر و سایر منسوبان.
-وابستهء تجارتی(2)؛ کارگزار و عامل تجارتی دولتی در سفارتخانهء وی در مملکت دیگر.
- وابستهء فرهنگی(3)؛ نماینده و عامل امور معارفی دولتی در سفارتخانهء وی در مملکت دیگر.
- وابستهء نظامی(4)؛ کارگزار و عامل نظامی دولتی در سفارت خانهء وی در مملکت دیگر.
.
(فرانسوی)
(1) - Attache .
(فرانسوی)
(2) - Attache commercial .
(فرانسوی)
(3) - Attache culturel .
(فرانسوی)
(4) - Attache militaire
اشتراک‌گذاری
با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.