وا
(پسوند) مانند مزید مؤخر یا پساوند در آخر اسماء درآید بمعانی ذیل: اتصاف را رساند: پیشوا. پیشوایی. مروا. مرغوا. پیلوا (پیله وا). || مخفف وای از پهلوی وای و اوستایی وَیو(1) به معنی باد: اندروا = اندروای = دروا = دروای، لغهً به معنی در هوا و مجازاً سرگشته و حیران و سرنگون آویخته. (از حاشیهء برهان چ معین، ذیل «اندروای») :
پرورده تنی چو کوهی اندر تن
بر رفته سری چو نخلی اندروا.مسعودسعد.
که نه آن می برآید از پس خاک
که نه این می بجنبد اندروا.
آسمان کو ز کبودی بکبوتر ماند
بر در کعبه معلق زن و دروا بینند.خاقانی.
(1) - vayu.
پرورده تنی چو کوهی اندر تن
بر رفته سری چو نخلی اندروا.مسعودسعد.
که نه آن می برآید از پس خاک
که نه این می بجنبد اندروا.
آسمان کو ز کبودی بکبوتر ماند
بر در کعبه معلق زن و دروا بینند.خاقانی.
(1) - vayu.