هیس
[هَ] (ع اِ) آماج. (منتهی الارب) (آنندراج). || جمیع اسباب برزیگری از جفت گاو و جز آن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). لغت عمانی است. (اقرب الموارد). || (مص) به افزونی گرفتن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). || به پا کوفتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || پراکنده کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). || رفتن به هر نوع که باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رفتن. (تاج المصادر بیهقی).