هوش رفته
[رَ تَ / تِ] (ن مف مرکب)بیهوش. ازهوش شده. مقابل بهوش :
هوش رفته چو هوش یافته شد
سرش از تاب شرم تافته شد.نظامی.
چون ز گرمی گرفت مغزش جوش
در تن هوش رفته آمد هوش.نظامی.
هوش رفته چو هوش یافته شد
سرش از تاب شرم تافته شد.نظامی.
چون ز گرمی گرفت مغزش جوش
در تن هوش رفته آمد هوش.نظامی.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول