هواگیر
[هَ] (نف مرکب) هواگیرنده. در حال پرواز.
- هواگیر گشتن؛ هوا گرفتن. پریدن :
از راه نظر صید دلم گشت هواگیر
ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد.حافظ.
|| که آنجا هوا گذاره دارد. که معرض هواست.
- هواگیر گشتن؛ هوا گرفتن. پریدن :
از راه نظر صید دلم گشت هواگیر
ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد.حافظ.
|| که آنجا هوا گذاره دارد. که معرض هواست.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول