هواء
[هَ] (ع اِ) میان آسمان و زمین. ج، اهویه. || (ص) خالی هرچه باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || بددل. (منتهی الارب). ترسو. که دلش از جرأت تهی است. (اقرب الموارد). || (اِمص) میل و رغبت و طرفداری : چون منتصر بدان حدود رسید به هواء دولت او برخاست. (ترجمهء تاریخ یمینی).