همواری
[هَمْ] (حامص) برابری. تساوی. استواء. (یادداشت مؤلف). || هموار بودن یا شدن. یکدستی. برابری سطح قسمتهای مختلف چیزی : اندر کشکاب لزوجتی است با نرمی و لغزانی و پیوستگی یعنی همواری قوام. (ذخیرهء خوارزمشاهی). || مناسبت. با خواست کسی جور آمدن. موافقت :
هموار کرد خواهی گیتی را؟
گیتی است کی پذیرد همواری؟رودکی.
چیزی که تو پنداری در حضرت و در غربت
کاری که تو اندیشی در کژی و همواری.
منوچهری.
|| نرمی و ملایمت :
می کند هموار سوهان تیغ ناهموار را
هرکجا باید درشتی کرد همواری چه سود؟
صائب.
هموار کرد خواهی گیتی را؟
گیتی است کی پذیرد همواری؟رودکی.
چیزی که تو پنداری در حضرت و در غربت
کاری که تو اندیشی در کژی و همواری.
منوچهری.
|| نرمی و ملایمت :
می کند هموار سوهان تیغ ناهموار را
هرکجا باید درشتی کرد همواری چه سود؟
صائب.
درگاه آسان پرداخت برای ووکامرس
اتصال آسان پرداخت به ووکامرس برای تسهیل پرداختهای اینترنتی مشتریان؛ سریع، امن و سازگار با تمام کارتها.
مشاهده جزئیات محصول