هم مصاف
[هَ مَ صاف ف / مَ] (ص مرکب)هم نبرد. دو تن که با یکدیگر مصاف دهند :
آخرش هم مصاف بشکستم
که سلاحی به جز مجاز نداشت.خاقانی.
سکندر وگر خود بود کوه قاف
که باشد که من باشمش هم مصاف؟نظامی.
آخرش هم مصاف بشکستم
که سلاحی به جز مجاز نداشت.خاقانی.
سکندر وگر خود بود کوه قاف
که باشد که من باشمش هم مصاف؟نظامی.
راهکاری امن برای پرداخت آنلاین سفارشات در ووکامرس؛ با سپهر پی تراکنشها را سریع و بدون دردسر انجام دهید.
مشاهده جزئیات محصول