همگونه
[هَ نَ / نِ] (ص مرکب) هم گونه. مانند. همانند :
چه برسان پرّنده و چارپای
چه همگونهء دیو مردم نمای.اسدی.
ماننده و همگونهء جد و پدر خویش
در صدر چو پیغمبر و در حرب چو حیدر.
ناصرخسرو.
|| همرنگ :
از آن شد رنگ من همگونهء برد
تو کندی جوی و آبش دیگری برد.
فخرالدین اسعد.
رخم ز چشمم همچهرهء تذرو شود
چو تیره شب را همگونهء غراب کنند.
مسعودسعد.
چه برسان پرّنده و چارپای
چه همگونهء دیو مردم نمای.اسدی.
ماننده و همگونهء جد و پدر خویش
در صدر چو پیغمبر و در حرب چو حیدر.
ناصرخسرو.
|| همرنگ :
از آن شد رنگ من همگونهء برد
تو کندی جوی و آبش دیگری برد.
فخرالدین اسعد.
رخم ز چشمم همچهرهء تذرو شود
چو تیره شب را همگونهء غراب کنند.
مسعودسعد.
درگاه پرداخت سداد برای ووکامرس
درگاه بانکی سداد برای ووکامرس، انتخابی مطمئن برای پرداخت آنلاین با امنیت بالا و سرعت عالی در خرید اینترنتی.
مشاهده جزئیات محصول