هم خفت
[هَ خُ] (ص مرکب) هم خواب. همخوابه. جفت. همسر :
مرا گفت: جز دخت خاتون مخواه
نزیبد پرستار هم خفت شاه.فردوسی.
|| قرین. همدم :
چه بی توشه تنها میان گروه
چه هم خفت نخجیر بر دشت و کوه.اسدی.
مرا گفت: جز دخت خاتون مخواه
نزیبد پرستار هم خفت شاه.فردوسی.
|| قرین. همدم :
چه بی توشه تنها میان گروه
چه هم خفت نخجیر بر دشت و کوه.اسدی.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول