هم خانگی
[هَ نَ / نِ] (حامص مرکب) با یکدیگر در یک خانه بودن. در یک خانه سکونت جستن. همنشینی :
شهنشه پذیرا شد آن خانه را
به همخانگی برد فرزانه را.نظامی
روا دارد از دوست بیگانگی
که دشمن گزیند به همخانگی.سعدی.
|| دوستی :
با دو حکیم از سر همخانگی
شد سخنی چند ز بیگانگی.نظامی.
رجوع به هم خانه شود.
شهنشه پذیرا شد آن خانه را
به همخانگی برد فرزانه را.نظامی
روا دارد از دوست بیگانگی
که دشمن گزیند به همخانگی.سعدی.
|| دوستی :
با دو حکیم از سر همخانگی
شد سخنی چند ز بیگانگی.نظامی.
رجوع به هم خانه شود.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول