هم پا
[هَ] (ص مرکب) همراه. (غیاث) :
خروشان گاودم با او به یک جا
چنان چون دو سراینده به هم پا.
فخرالدین اسعد.
وهم در سرعت گمان دارد که او هم پای اوست
وهم همراهیّ هم پا برنتابد بیش از این.
خاقانی.
خروشان گاودم با او به یک جا
چنان چون دو سراینده به هم پا.
فخرالدین اسعد.
وهم در سرعت گمان دارد که او هم پای اوست
وهم همراهیّ هم پا برنتابد بیش از این.
خاقانی.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول