اسماعیلیه

معنی اسماعیلیه
[اِ لی یَ] (اِخ)(1) اسماعیلیان. سبعیه. هفت امامیان. باطنیان. باطنیه. حشاشین. ملاحده. فدائیان. فرقه ای از شیعه که سلسلهء ائمه را به اسماعیل فرزند مهتر امام جعفر صادق (ع) ختم کنند و اسماعیل را امام هفتم دانند. اسماعیل نخست از طرف پدر به جانشینی وی تعیین گردید ولی بعد حضرت صادق (ع) پسر دوم خود موسی را جانشین خود کرد. اسماعیلیه انتصاب اخیر را نپذیرفتند و گفتند امام نمیتواند تغییر عقیده بدهد. اسماعیل پنج سال پیش از وفات پدر در مدینه بسال 145 ه . ق. درگذشت و در مقبرهء بقیع الغرقد مدفون گردید. با آنکه گروهی شاهد مرگ اسماعیل بودند، طرفداران وی ادعا کردند که او تا پنج سال پس از فوت پدر زندگی کرد و او را در بازار بصره مشاهده کردند و آنجا مردی مفلوج را با مسّ دست شفا بخشید. پسران اسماعیل که در زمرهء افراد دیگر علویین مورد تعقیب حکومت بودند، مدینه را ترک گفتند. محمد پسر مهتر در ناحیت دماوند قرب ری مخفی شد و اعقاب او در خراسان و سپس قندهار خود را پنهان داشتند و آنگاه به هندوستان مهاجرت کردند و هنوز هم عده ای از اسماعیلیه در هند اقامت دارند. علی برادر محمد، به سوریه و مغرب هجرت کرد. اعقاب اسماعیل مبلغینی بنام داعی (ج، دُعاه) به اقطار ممالک اسلامی گسیل میداشتند تا عقیدهء آنان را که به باطنیه شهرت داشتند تبلیغ کنند و اساس آنان بر تفسیر و تأویل قرآن بود. یکی ازین مبلغین میمون ملقب به قدّاح بود که پسر او عبدالله رئیس شیعهء قرامطه گردید. محمد بن حسین ملقب به زیدان که بوسیلهء نجوم آگاهی یافته بود که حکومت به ایرانیان باز خواهد گشت(2)با معاضدت یکی از اغنیای ایرانی معتقداتی را که هم جنبهء مذهبی و هم جنبهء اجتماعی داشت، مورد قبول اسماعیلیه قرار داد. در پایان قرن سوم هجری، عبیداللهبن محمد المهدی که از طرف بربریان به امامت قبیلهء کتامه منصوب شده بود، در مغرب حکومت فاطمیین یا عبیدیه را تأسیس کرد و حکومت مزبور بزودی به مصر منتقل گردید.
اسماعیلیهء ایران: حسن بن صباح که در ری متولد شده و همانجا به عقیدهء باطنیه گرویده بود، برای تکمیل معتقدات در زمان خلافت المستنصر بسال 471 ه . ق. به مصر سفر کرد. پس از یک سال و نیم اقامت به ایران بازگشت و به تبلیغ پرداخت، و قلعهء الموت را مقر خویش ساخت (6 رجب 483) و طرفداران بسیار یافت. حسن با پیروان خویش از الموت به نقاط دیگر دست اندازی میکرد و اسماعیلیه چند قلعه را در نواحی دیگر تصرف و یا بساختن قلاعی در اقطار مختلف اقدام کردند. گویند که حسن باغهای دلکشی ترتیب داد که فدائیان را در آغاز قبول دعوت بدانجا میبردند و ایشان از انواع لذات بهشتی متمتع میشدند، ولی وجود چنین بهشتی موهوم به نظر میرسد. ملکشاه سلجوقی که از دستگاه خطرناک اسماعیلیه آگاه بود امیر ارسلان تاش را به محاربه با حسن بن صباح امر کرد (485 ه . ق.). وی الموت را محاصره کرد ولی در مقابل هجوم محصورین شکستی سخت یافت. در همین سال، مرکز دیگر دعوت، قلعهء دره را یکی دیگر از امرای سلطان، قزل صاریغ در حصار گرفت و نتیجه نگرفت. مرگ ملکشاه به این اقدامات خاتمه بخشید. چهل روز پیش از این حادثه، قتل نظام الملک بدست یکی از فدائیان موسوم به ظاهر ارانی، نخستین نمونهء یک سلسله قتل های غیله که موجب وحشت عالم اسلامی گردید، صورت گرفت. رئیس مظفر، از پیروان حسن، قلعهء گردکوه را تصرف کرد و کیا بزرگ امید، قلعهء لمسر(3) را مسخر ساخت (495 ه . ق.). سلطان محمد، نظام الدین احمد را به محاربهء اسماعیلیه فرستاد و او در مدت هفت سال حوالی الموت را ویران کرد، و نیز نوشتکین شیرگیر از طرف سلطان مزبور قلعهء لمسر و الموت را در سال 511 محاصره کرد ولی مرگ سلطان موجب ختم محاصره گردید. سنجر، از مشاهدهء خنجری که توسط یکی از امنای وی در زمین مقابل تخت وی فروشده بود، متوحش گردید و با فدائیان مصالحه کرد. حسن در 26 ربیع الاول سال 518 ه . ق. درگذشت و کیا بزرگ امید جانشین او گردید و تا گاه مرگ (26 جمادی الاولی 532) بی دغدغه حکومت کرد. پس از او پسر وی محمد به حکومت رسید و او در 557 درگذشت. پسر محمد، حسن ملقب به علی ذکره السلام بدعتهایی در مذهب به وجود آورد، منبر را مقابل قبله قرار داد، در صورتی که مقرر آن بود که منبر در سمت چپ محراب قرار گیرد (559 ه . ق.)، و مدعی شد که وی از اعقاب نزار پسر المستنصر است و همین امر موجب امامت اوست. در پایان چهار سال سلطنت، وی در کاخ لمسر، بدست برادرزن خود که از آل بویه بود کشته شد. پسر وی محمد دوم کمر انتقام قتل پدر بر میان بست و افراد خاندان قاتل را اعدام کرد و مدت 49 سال بفراغت حکومت راند. وی اعمال پدر را تعقیب کرد اما پسر او، جلال الدین حسن سوم از گاه جلوس اعلام داشت که قصد کرده تا دین حقیقی اسلام را برقرار دارد و بفرمود تا مساجد را تعمیر کنند و نماز جماعت را در روز جمعه اقامه کنند و بدین لحاظ او را نومسلمان نامیدند. حسن سوم نیز مانند پدر مسموم گردید. پسر وی علاءالدین محمد سوم آنگاه که پنج ساله بود به حکومت رسید ولی او را در قصر خویش محبوس کردند و بهنگام مستی به اغواء پسرش رکن الدین خورشاه وی را در آخرین روز ذوالقعده سال 651 به قتل رسانیدند. هلاکو به امر خان مغول در سال 654 قلعهء میمون دز را که رکن الدین در آن پناهنده بود در حصار گرفت. رکن الدین تسلیم شد و محبوس گردید و او را به دربار منگو فرستادند. منگو وی را نپذیرفت و به هنگام بازگشت در ساحل جیحون به قتل رسید. قلعهء الموت تسلیم گردید ولی قلعهء گردکوه در ناحیهء دامغان مدت سه سال مقاومت کرد. آخرین آثار اسماعیلیه از قهستان در زمان خان مغول ابوسعید محو گردید. شاهرخ پسر تیمور در ایالت مزبور آخرین پیروان اسماعیلیه را مورد تعقیب و تفتیش قرار داد ولی جز چند تن لشکری و سید و درویش، دیگری را نتوانستند دستگیر کنند.
اسماعیلیهء سوریه: استقرار اسماعیلیه در سوریه متعاقب استقرار آنان در جبال دیلم بود. در حدود سنوات آخر قرن پنجم هجری در زمان حکومت امیر سلجوقی رضوان بن تتش گروهی از آنان در حلب اقامت داشتند و امیر مزبور توسط طبیب و منجمی به عقاید آنان گرویده بود. نخستین کسی که بدست این گروه بقتل رسید پدرزن امیر مزبور، جناح الدوله حسین امیر حمص بود که بهنگام نماز گزاردن بدست سه ایرانی در زی صوفیان کشته شد. طبیب و منجم مزبور بزودی درگذشت (و شاید به قتل رسید) و قدرت او به دوست ایرانی وی ابوطاهربن صائغ منتقل گردید. و از آن پس سوریه یکی از مراکز مهم اسماعیلیه شد.
وضع کنونی: اکنون چندهزار تن از آنان در مملکت سوریه اقامت دارند که در قلاع قدیم مصیاث، قدموس و غیره مقیمند. در ایران نیز گروهی از آنان در محلات (نزدیک قم) جای دارند و در آسیای مرکزی، در بدخشان، خوقند و قراتگین و یکی از نواحی مجاور بلخ اسماعیلیه بنام مفتدی خوانده میشوند. در کافرستان (دره های جلال آباد و کمر) مولائی های بسیار اقامت دارند، همچنین در بسیاری از دره های علیای جیحون ساریقل (سریکل و خان و یاسین). در هند و پاکستان تعداد آنان به 99476 بالغ میشود که در نواحی احمیر، هرواره، راجپوتانه، پنجاب و کشمیر مقیم اند و 52658 تن در بمبئی، باروده و کورگ اقامت دارند. بین بهراهای گجرات، داودی ها که بخش اعظم آن طایفه را تشکیل میدهند (130000 تن) اسماعیلی هستند. در ناحیهء عمان عدهء آنان بسیار است و در همهء شهرهای ناحیت اقامت دارند، مقر اصلی آنان مطرح قرب مسقط است. همچنین در زنگبار و آفریقای شرقی (آلمان) تعداد آنان به ده ها هزار میرسد. (نقل به اختصار از دائره المعارف اسلام).
معتقدات: اسماعیلیه را در کتب ملل و نحل و تواریخ و سیر به اسامی و عنوانهای مختلف اسماعیلی و باطنی و قرمطی و فاطمی و شیعهء سبعیه(4) و به اصطلاح دشمنان آنان ملاحده ذکر کرده اند و آن شعبه ای از مذهب شیعه است که فقط به هفت امام قائل است، یعنی از ائمهء دوازده گانهء شیعهء اثناعشری فقط تا امام جعفرصادق را معتقدند و پسر وی اسماعیل را امام هفتم دانسته و دورهء امامان را با وی ختم شده می دانند و پسر اسماعیل مزبور محمد را قائم موعود می پندارند و پس از وی امامت را در اولاد او بترتیب مخصوص قائلند. مؤسس این طریقه خود محمد بن اسماعیل ولی مروج و مجدد و بلکه در واقع مؤسس حقیقی شالودهء آن عبدالله بن میمون القداح بود که خلفای فاطمی خود را از اعقاب او میدانستند.
خلاصهء عقاید باطنیهء این طائفه آنکه: خدای تعالی را بالاتر از حدّ صفات دانند و مبدأ اعلی را بعد از خدا عقل کل و پس از آن در درجهء ثانی نفس کل دانند و گویند بتأیید عقل کل و ترکیب نفس کل این عالم پدید آمد و پس از این دو جوهر علوی، که گاهی فقط بتعبیر اول و ثانی از آنها نام میبرند، به سه لواحق یا سه فرشته قائلند که عبارت است از جدّ و فتح و خیال(5)، و هر پنج را رویهم پنج حدّ علوی خوانند، و گویند که مظهر عقل کل در این عالم انبیای اولوالعزم هستند بعلاوهء قائم که جمعاً هفت باشند و آنانرا «ناطق» اسم میدهند که درجهء سوم است(6) (بعد از عقل کل و نفس کل) و مظهر نفس کل وصی را «اساس» نامند و درجهء چهارم دارد(7). و بعد از اساس در رتبه امامان می آیند که با اساس هفت تن باشند(8) یکی بعد از دیگری، و بعد از درجهء امام درجات حجت و داعی و مأذون می آید. در اسلام حضرت رسول (ص) را ناطق و حضرت علی (ع) را اساس و امام حسن و حسین و زین العابدین و محمد باقر و جعفر صادق و پسر او اسماعیل را ائمهء هفت گانه آن دور دانسته اند. محمد بن اسماعیل را قائم و خلفای فاطمی را جزو امامان دور قائم دانند و هر امام را 12 حجت باشد و هر یک از حجت ها در منطقهء مخصوص از روی زمین حکم و مأموریت دعوت و سرپرستی شیعه و بقول ناصرخسرو «شبانی رمه» را داشتند که این منطقه را «جزیرهء» او مینامیدند و در زیر حکم هر یک از حجتان سی داعی بود و هر یک از داعیان نیز مأذونان در زیر حکم خود داشتند که بدعوت عامهء اشخاص و در واقع اهل استعداد از مسلمین مشغول بودند، بترتیبات مخصوص که ذکر آن باعث تطویل میشود، و کسی را که تازه بطریقهء آنان ورود میکرد «مستجیب» مینامیدند. این درجات هفتگانه یعنی مستجیب و مأذون و داعی و حجت و امام و اساس و ناطق درجات و مراتب سیر آنان است. پنج درجهء اخیر را پنج حدّ جسمانی خوانند و گاهی میان حجت جزایر و امام درجه ای ذکر میکنند به اسم «باب» که شاید همانست که گاهی هم «حجت اعظم» نامیده میشود و در طریقهء صباحیه (پیروان حسن صباح) که بدعوت جدیده معروف بود بعنوان رئیس مجلس دعوت در مصر «داعی الدعاه» نامیده میشد که ظاهراً «باب» امام زمان و دربان دعوت او منظور است(9) و گاهی هم مأذون و داعی را به دو درجهء فرعی تقسیم کنند که محدود و مطلق نامند و به این جهات درجات گاهی هفت و گاهی نه و گاهی بیشتر ذکر میشود. از حجت های 12 گانه که هر کدام حجت یک جزیره بود چهار نفر همیشه ملازم خدمت امام زمان و هفت نفر مأمور جزایر سبعه (هفت اقلیم) بودند که از آنجمله در عهد المستنصر بالله ناصرخسرو حجت جزیرهء خراسان (بمعنی جغرافیائی این کلمه در آن عهد) بود. این اسامی و اصطلاحات از کتب و اشعار ناصرخسرو استخراج شده. ولی ظاهراً اتباع حسن صباح که پیروان «دعوت جدیدهء» نزاری بودند برای درجات سیر اصطلاحات دیگری داشته اند مانند سوس و داعی کبیر و رفیق و لاصق و فدائی و غیره و ظاهراً اینان منطقهء دعوت حجت ها را عوض جزیره «بحر» میگفتند(10).
اسماعیلیه بتأویل قائلند و آیات و احادیث و احکام شرع را تماماً تأویل میکنند و منکرین تأویل و پیروان ظواهر شریعت و تنزیل را «ظاهری» مینامند و بر آنان بسیار طعن میکنند و معروف آنست که اسماعیلیان خود و لااقل درجات بالاتر آنان باطناً به احکام و ظواهر دین اصلاً قائل نیستند و وقتی کسی داخل طریقهء آنان شد و دعوت را پذیرفت ابتدا با او مدارا کرده و کشف راز نمیکنند ولی پس از آنکه به درجات بالاتر رسید و در سیر در مراتب ترقی کرد حقیقت اعتقاد خود را که انکار ظواهر شرع است بر او انشا می کنند، ولی از اظهارات ناصرخسرو در اشعار و تألیفات خود، خلاف این مطلب ظاهر میشود و وی نه تنها خود به اعلا درجه مواظب و مراقب اعمال شرعیه بود(11) بلکه در کتاب وجه دین که برای خود اسماعیلیان و مستجیبان نوشته شده صریحاً منکر ظاهر را از باطنیان دجال باطنیان، مینامد و بر او طعن میکند همانطور که منکر تأویل را دجال ظاهریان میخواند(12) ولی به تقیه و حیله در دعوت و اظهار مطلب بر حسب عقل و فهم مخاطب که روش ایشان بوده توصیه میکند(13). این طایفه به حروف جُمَّل و معانی رمزی آن اهمیت عظیم میدهند و اغلب استدلالات و بیاناتشان از روی حروف است، چنانکه این طریقه میان اغلب مذاهب و طرق اسماعیلی و شیعی دیگر عموماً و بکتاشی ها و صوفیه و شیخیه و اکثر مذاهب اشراقی و باطنی دیده میشود.(14)اسماعیلیه علم و اعتقاد را غایت وجود بشر میدانند و به بهشت و دوزخ جسمانی قائل نیستند، ولی به مبتدیان این کلمات را بمعنی معمول و معروف تفسیر میکنند و بکلی انکار نمیکنند(15)، ولی به ارباب مراتب بالاتر بهشت را نفس انسان کامل و دوزخ را نفس انسان جاهل و دور از خدا تأویل میکنند و بعث و نشور جسمانی را هم قائل نیستند و بعضی اشعار ناصرخسرو نیز در این معنی صریح است(16). احکام دین را هم چنانکه از کتاب وجه دین سر تا پا دیده شود تأویل میکردند و احکام ظاهری فقه را «هوی و هوس ریاست جویان» مینامیدند. (تقی زاده. مقدمهء دیوان ناصرخسرو صص مو- ن)(17).
الاسماعیلیه، هم الذین اثبتوا الامامه لاسماعیل بن جعفر الصادق و من مذهبهم ان الله تعالی لا موجود و لا معدوم و لا عالم و لا جاهل و لا قادر و لا عاجز و کذلک فی جمیع الصفات و ذلک لان الاثبات الحقیقی یقتضی المشارکه بینه و بین الموجودات و هو تشبیه و النفی المطلق یقتضی مشارکه المعدومات و هو تعطیل بل هو واهب هذه الصفات و رب للمتضادات. (تعریفات جرجانی). و رجوع به سبعیه، باطنیه، ذومصه و ملاحده شود.
اسماعیلیه.
[ اِ لی یَ / یِ ] (ص نسبی) (درهم...) یکی از انواع نقود مردم سمرقند در عهد سامانیان. (رودکی تألیف نفیسی ج1 ص119).
اسماعیلیه.
[ اِ لی یَ ] (اِخ) دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، در 46000 گزی جنوب باختری اهواز و 13000 گزی باختر راه اهواز به آبادان کنار رود کارون. دشت. گرمسیر. سکنه 800 تن. شیعه. زبان: عربی و فارسی. آب از رودخانهء کارون. محصول آن غلات، صیفی و سبزیجات. شغل اهالی زراعت و راه آن در تابستان اتومبیل رو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
(1) - Ismaeliens. (2) - الفهرست ص 188. و رجوع شود به
O.Loth, "Morgenlandische
Forschungen, p. 307, M. Amari, Storia
del Musulmani di Sicilia, p. 114"
(3) - یا: لنبسر. (حمدالله مستوفی. نزهه القلوب ص 61).
(4) - نیز: تعلیمیان و هفت امامیان.
(5) - ناصرخسرو به دو تا ازین لواحق در ص138 س18دیوان اشاره میکند ظاهراً این سه لواحق رمز از هیولای کل و مکان و زمان مطلق باشد (تقی زاده) جدّ؛ بخت؛ Gloire. فتح؛ Interpritatio victrix. خیال؛ Imagination. (مقدمهء فرانسوی جامع الحکمتین بقلم هنری کربین صص 91-104).
(6) - و گاهی درجهء ششم بعد از پنج حدّ علوی.
(7) - و گاهی درجهء هفتم وقتی که لواحق روحانی را نیز حساب کنند.
(8) - هر ناطق در هر دور هفت امام بعد از خود دارد.
(9) - این فقره از کتب ایشان درست واضح نیست که آیا «باب» که مرتبهء آن بالاتر از حجت است از میان خود حجتهای 12 گانه انتخاب میشد و یکی از آنان بود یا غیر از 12 حجت بوده است.
(10) - ظاهراً هر شعبه از اسماعیلیه اصطلاحات دیگری داشتند، مثلاً دروز اصطلاحات کلمهء سابق و تالی و متمم و ذومعه و ذومصه و جناح و مکاسر برای مراتب مذکوره استعمال میکنند، چنانکه در کتب حمزه بن علی بن احمد مؤسس مذهب دروز دیده میشود.
(11) - دیوان ناصرخسرو ص 11 س 21 و اشعار دیگر.
(12) - وجه دین ص 280 و 281، مگر آنکه تمام این اظهارات و تظاهرات صادقانه نبوده و مبتنی بر روش مخصوص بر حسب اصول و فن معامله با ظاهریان و مستضعفان بوده باشد.
(13) - منابع: الفهرست ابن الندیم چ اروپا ص186 ببعد. شهرستانی چ کرتن Curetonص145 ببعد. ترجمهء هاربروکر Haarbrucker،Iصص219-230، ابن حزم، فصل II، ص116.
I. Friedlander, The Heterodoxies of the
Shiites, Ind.;I. Goldziher, Streitschr des
Gazali gegen die Batinijja- Sekte, Leide1916.
ابن الاثیر (چ Tornberg)، X ، ص213 ببعد. مقریزی، خطط چ بولاق 1270، ج1 ص391 ببعد. ابن خلدون، المقدمه، چ I Ouatremere ، 362-364، ترجمهء I Slane، صص409-410. العبر، جV، ص26. میرخواند؛ روضه الصفا IV، صص 61-71.
Schefer, Chrestomathie Persane, 1,
177 suite.;
خوندمیر، حبیب السیر ج2، جزو4 صص69-81؛ منجم باشی، ج2، ص468 ببعد؛
C. d Ohsson, Histoire des Mongols, III141-203, Dozy, Essai sur I hist. deI Islamisme, p. 257 suiv; A. vonKremer, Herrschende Ideen. P 196;suiv. E. Blochet, Le Messianisme etI hetero-doxie musulmane. p. 54 suiv;Defremery, Nouvelles recherches surles Ismaeliens, dans le Journ. Asiat.,5e ser, III, 373 suiv. (1854), v.5 suiv.(1855); Essai sur I histoire desIsmaeliens ou Batiniens de la Perse,Journ. As., 5e ser. VIII, 353 suiv.(1856), XV, 130 suiv. (1860). StanislasGuyard, Fragments, et Ungrand-maitre des Assassin.s, dans leJourn. Asiat-7e ser. IX. 322 suiv. J. deHammer, Histoire de I ordre desAssassins, trad. francaise (Paris 1833),Revue du Monde musulman, 1, 48suiv., II. 371 suiv,. X. 465 suiv. XII, 2f4suiv. 406 suiv., XXIV, 202 suiv. Edw. G.Browne, A Literary History of Persia, I,391 suiv. II, 204 suiv.
ناصرخسرو. جامع الحکمتین چ هنری کربین و دکتر معین تهران 1332، دیوان ناصرخسرو چ تقوی، دهخدا، مینوی و مقدمهء تقی زاده تهران 1304-1307، ناصرخسرو. زادالمسافرین. چ بذل الرحمن برلین. چاپخانهء کاویانی 1341 ه . ق. ناصرخسرو. وجه دین، از سلسلهء انتشارات کاویانی، برلین. ناصرخسرو، خوان الاخوان، چ یحیی خشاب، قاهره. ابویعقوب سجستانی، کشف المحجوب. به چ هنری کربین. تهران 1327 ه . ش. آثار ایوانف:
W. Ivanow, A Guide to Ismaili London1933. The Alleged Literature. Foundeof Ismailism, Bombay 1946. IsmailiTradition concerning the Rise of theFatimids. Oxford 1942. Studies in EarlyPersian Ismailism, Leiden 1948. BriefSurvey of the Evolution of Ismailism,Bombay-Leiden 1952; Bernard Lewis,The Origins of Ismailism Cambridge1940. Encylopedie de I Islam, art.Karma-thes par L. Massignon. par CI.Huart.; in Suppl., art. IsmailiyaIsmailiya par W. Ivanow.
انساب سمعانی (اسماعیلیه). تعریفات جرجانی (اسماعیلیه)، کشاف اصطلاحات الفنون (ایضاً)، قاموس الاعلام ترکی (ایضاً)، حمدالله مستوفی نزهه القلوب. مقالهء ثالثه لیدن 1331 ه . ق. ص 61. تتمهء صوان الحکمه چ لاهور ص 39 و 137 ح. تاریخ سیستان چ ملک الشعراء بهار. تهران 1314 ص 386 ح و ص391. همائی، غزالی نامه. تهران صص 1318-1315 صص 36-38 و فهرست کتاب مزبور. فهرست از سعدی تا جامی و فهرست ترجمهء تاریخ ادبیات براون ج 4 و فهرست خاندان نوبختی و بیان الادیان.
(14) - وجه دین ص 142 و 235 و دیوان ص 291 س 20.
(15) - دیوان ص 349 س 17.
(16) - دیوان ص 507 س 15 - 17.
(17) - زادالمسافرین ص 3.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.