هشت
[هَ] (عدد، ص، اِ) توصیفی عددی، دو مرتبه چهار. (ناظم الاطباء). نمایندهء آن در ارقام هندسی شکل زاویه ای است که رأس آن در بالا قرار گیرد. در حساب جُمَّل نشانهء آن حرف «ح» است.
- دوهشت؛ شانزده. هشت به علاوهء هشت :
چو شیروی را سال شد بر دوهشت
به بالای سی سالگان برگذشت.فردوسی.
ترکیب ها:
- هشتاد.؛ هشت باغ. هشت بر. هشت بستان. هشت بهشت. هشت خلف. هشت در. هشت سو. هشت صفات. هشتگان. هشتگانه. هشت گنج. هشت گوشه. هشتم. هشت مأوی. هشت منظر. هشتمی. هشتمین. هشت یک. رجوع به این مدخل ها شود.
- دوهشت؛ شانزده. هشت به علاوهء هشت :
چو شیروی را سال شد بر دوهشت
به بالای سی سالگان برگذشت.فردوسی.
ترکیب ها:
- هشتاد.؛ هشت باغ. هشت بر. هشت بستان. هشت بهشت. هشت خلف. هشت در. هشت سو. هشت صفات. هشتگان. هشتگانه. هشت گنج. هشت گوشه. هشتم. هشت مأوی. هشت منظر. هشتمی. هشتمین. هشت یک. رجوع به این مدخل ها شود.