هباک
[هَ] (اِ) تارک سر. (لغت فرس اسدی) (برهان) (ناظم الاطباء). فرق سر. (برهان) (انجمن آرا). چکاد. هپاک :
یکی گرز(1) زد ترک را بر هباک
کز اسب اندرآمد همانگه(2) به خاک.
فردوسی.
زد کلوخی بر هباک آن فژاک
شد هباک او به کردار مغاک.طیان مرغزی.
کسی که سر ننهد بر خط متابعتت
به تیغ حادثه بشکافدش زمانه هباک.
منصور شیرازی (از فرهنگ نظام).
|| میان سر. (لغت فرس اسدی) (فرهنگ نظام). || قلهء کوه. || مادهء ملونهء لاک. (ناظم الاطباء) (اشتنگاس).
(1) - ن ل: تیغ.
(2) - ن ل: هماندم.
یکی گرز(1) زد ترک را بر هباک
کز اسب اندرآمد همانگه(2) به خاک.
فردوسی.
زد کلوخی بر هباک آن فژاک
شد هباک او به کردار مغاک.طیان مرغزی.
کسی که سر ننهد بر خط متابعتت
به تیغ حادثه بشکافدش زمانه هباک.
منصور شیرازی (از فرهنگ نظام).
|| میان سر. (لغت فرس اسدی) (فرهنگ نظام). || قلهء کوه. || مادهء ملونهء لاک. (ناظم الاطباء) (اشتنگاس).
(1) - ن ل: تیغ.
(2) - ن ل: هماندم.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
