نیم جو
[جَ / جُو] (اِ مرکب) کمی اندکی مقداری به غایت قلیل مختصری ذره ای خرده ای : خاقانی است جوجو در آرزوی او او خود به نیم جو نکند آرزوی منخاقانی سرم که نیم جو ارزد به نزد همت تو ببخشش زر و دستار بس گرانبار است خاقانی به نیم جو نخرم طاق خانقاه و رباط مرا که مصطبه ایوان و پای خم طنبی است حافظ قلندران حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس آن کس که از خرد عاری است حافظ.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.