نیل
(اِخ) رود نیل مصر را گویند و معرب نیلوس می باشد در دنیا نهری غیر از این یافت نشود که از جنوب به شمال جاری شود و همچنین نهری اطول از این هم نیست چه که طول این رود در بلاد اسلام مسافت یک ماه در بلاد نوبه دو ماه و در بیابانها چهار ماه راه است که بعد از آن هم در بلاد استوا به بلادالقمر سر درمی آورد آغاز مد این رود در ایام گرما است و نقصان وی در ماه توت قبطی است زیادت آب به حد معلومی می رسد و تمام اراضی مصر را فرامی گیرد و هفت خلیج دارد: خلیج الاسکندریه و خلیج دمیاط و خلیج منف و خلیج النهی و خلیج الفیوم و خلیج عرسی و خلیج سروندوس وقتی که ارتفاع آب به 16 ذراع بالغ شد خلیج ها را باز کنند و آب به تمام اراضی مصر می رسد و شکل دریای آبادی به خود گیرد چنانکه مابین دو کوه هم بی آب نمی ماند در آب نیل یک نوع ماهی موسوم به رغاده یافت شود و آن ماهی لطیفی است که هرکس دست به او بزند یا به تور بیندازد رعشه و لرزی در دست وی پیدا شود و تا دست نکشد این حالت برطرف نشود و نیز تمساح های مخصوصی در این رودخانه هست که نظیر آن در جاهای دیگر نیست (از معجم البلدان) رودی است بزرگ و مشهور آن چنان که در همهء عالم وجود همانندی ندارد ابن سینا در توصیف آن گفته است که نیل به سه صفت از دیگر رودهای عالم ممتاز است، نخست آنکه درازترین رودهای روی زمین است و راه درازی را که می پیماید سبب لطافت آن می شود و دیگر آنکه از میان ریگها و صخره ها می گذرد نه از زمین های بد و فاسد و گلناک که موجب آلودگی آب رودها می شوند سه دیگر آنکه بر خلاف رودهای دیگر سنگ در آن سبز نگردد چون رودهای دیگر کاهش گیرد آب نیل افزون شود و افزونی آب به سبب بارانهائی است که در آن بلاد می بارد سرآغاز آن را که در جنوب خط استواء است هیچ آبادانی نیست و بدان جهت آگاهی از آن دشوار است و جز آنچه یونانیان روایت کرده اند خبری از آن به ما نرسیده است بطلمیوس گوید: نیل از کوه قُمر از ده موضع جاری است و میان هر نهر و نهر دیگر یک درجه فاصله است، مث از جانب مغرب شعبهء نخست در طول 48 درجه است و شعبهء دوم در طول 49 درجه الخ چنانکه شعبهء دهم در طول 57 درجه باشد این ده شعبه در دو دریاچه می ریزند یعنی هر پنج رود در یک دریاچه، آنگاه از هر یک چهار رود خارج می شود دو تای آنها به هم می پیوندند و جمعاً تشکیل 6 رود می دهند و به طرف شمال جریان یافته نزدیک خط استوا به دریاچه مدور کورا می ریزند از آن نیل مصر به طرف شمال جریان می یابد و بر بلاد سیاهان می گذرد، نخست بر زغاوه، سپس بر دنقله و از شهرهای نوبه و بعداً بر اسوان می گذرد و از آنجا با اندک انحرافی به جانب شمال غربی پیش می رود سپس به مشرق می گراید و بالاخره در طول 54 درجه و عرض 30 درجه به مصر داخل می شود در مصر در قریهء شطنوف دو شعبه می شود، شاخهء غربی از بلده رشید گذشته به دریا می ریزد و قسمت شرقی دو شاخه شده از طرفین دمیاط به دریا می ریزد (اختصار از ترجمهء تقویم البلدان ص 61 و 62 ) : نیل دهنده توئی به گاه عطیت پیل دمنده به گاه کینه گزاریرودکی بر سخاوت او نیل را بخیل شمار بر شجاعت او پیل را ذلیل انگارمنطقی ز جوش سواران و از گرد پیل زمین شد به کردار دریای نیلفردوسی مرا بیم دادی که در پای پیل تنت را بسایم چو دریای نیلفردوسی چون کشتی پر آتش و گردان در آب نیل بیرون زد آفتاب سر از گوشهء جهن عسجدی بر کشتی عمر تکیه کم کن کاین نیل نشیمن نهنگ استانوری به آب و رنگ تیغش برده تفضیل چو نیلوفر هم از دجله هم از نیلنظامی از آن ره که در پای پیل آمدش گذرگه سوی رود نیل آمدشنظامی ناف هر چشمه رود نیلی شد هر سبیلی به سلسبیلی شدنظامی نیل کم از زنده رود و مصر کم از جی قاهره مقهور پادشای صفاهانخاقانی آن مصر مملکت که تو دیدی خراب شد و آن نیل مکرمت که شنیدی سراب شد خاقانی تیغ او دست موسوی است ازآنک نیل را چون سر قلم بشکافتخاقانی رود نیل است این حدیث جانفزا یاربش بر چشم قبطی خون نما مولوی (از آنندراج) چنین یاد دارم که سقای نیل نکرد آب بر مصر سالی سبیلسعدی نگویم که بر آب قادر نیند که بر شاطی نیل مستسقی اندسعدی همچنان در فکر آن بیتم که گفت پیلبانی بر لب دریای نیلسعدی.