نیکوسیرت
[رَ] (ص مرکب) نیک سیرت نکوسیرت نیک نهاد خوش رفتار : پادشاهان چون دادگر و نیکوکردار و نیکوسیرت و نیکوآثار باشند طاعت باید داشت (تاریخ بیهقی ص 93 ) پوران دخت بنت کسری زنی سخت عاقل و عادل و نیکوسیرت بود (فارسنامهء ابن ( بلخی ص 110.