اسماعیل
[اِ] (اِخ) ابن عبدالرحمن بن ابی ذؤیب السدی الاعور مکنی به ابومحمد. وی در کوفه سکونت جست و بسال 127 ه . ق. بروزگار بنی امیه و در حکومت مروان بن محمد درگذشت. او از انس بن مالک و عبدخیر و ابوصالح روایت کند و ابن عمر را دیده است. اسماعیل به سدی کبیر معروف است. مردی ثقه و مأمون بود. از وی سفیان ثوری و شعبه و زائده و سماک بن حرب و اسماعیل بن ابی جذیمه و سلیمان تیمی روایت کنند. ابن ابی خالد میگفت سدی در قرآن اعلم از شعبی است. ابوبکربن مردویه (حافظ) گوید: اسماعیل بن عبدالرحمن سدی مکنی به ابومحمد. صاحب تفسیر را از آن رو سدی گویند که در سده منزل گزید. پدر وی از بزرگان مردم اصفهان بود و جماعتی از اصحاب رسول الله (ص) را دریافت که از آنجمله است: سعدبن ابی وقاص و ابوسعید خدری و ابن عمر و ابوهریره و ابن عباس. و بعضی گفته اند که نسبت سدی از آن جهت است که وی در سدّهء جامع (باب الجامع) مقنعه میفروخت. فلکی گوید: وی را از آن جهت سدی گفتند که در مدینه در موضعی که آنرا سد میگفتند، می نشست. شریک گفت: تنها از این پشیمانم که چرا در دیدار با سدی آنچه را گفت ننوشتم و در ملاقات با دیگران این پشیمانی را ندارم. یحیی بن سعید گفت کسی را ندیدم که سدی را جز به نیکی یاد کند. حافظ ابونعیم در تاریخ اصفهان گوید: اسماعیل بن عبدالرحمن اعور معروف به سدی صاحب تفسیر است. پدر وی عبدالرحمن ابوکریمه کنیت داشت و از بزرگان اصفهان بود. وی بسال 127 در ولایت مروان بن محمد بمرد. ریشی پهن داشت چنانکه وقت نشستن سینهء او را میپوشانید. گفته اند او سعدبن ابی وقاص را دید. ابونعیم به اسناد خویش آرد که سدی گفت من این تفسیر از ابن عباس گرفتم، اگر درست و یا خطاست او گفته است. ابونعیم در مرفوعهء خویش به سدی از او حدیث کند که چند تن از اصحاب رسول خدا را دیدم که از آنجمله است: ابوسعید خدری و ابوهریره و ابن عمر، و مردم بر آن بودند که هیچیک از آنان بدان حالت که پیامبر (ص) از ایشان مفارقت جست باقی نماندند، جز ابن عمر. (معجم الادباء ج2 صص 346-348).
مؤلف تنقیح المقال گوید: اسماعیل بن عبدالرحمن ابی کریمهء سدّی. وی در سدهء مسجد کوفه روبند و مقنعه می فروخت. این نسبت را طریحی بنقل از جوهری چنین تفسیر کرده است. شیخ طوسی او را کوفی خوانده، یک بار وی را در عداد اصحاب سجاد(ع) و یک بار از اصحاب باقر (ع) و بار دیگر در عداد یاران صادق (ع) شمرده و در اینجا او را ابومحمد اسماعیل بن عبدالرحمان کوفی مفسر خوانده است. ابن حجر در تقریب گوید: صدوق و متهم به تشیع است. بسال صدوبیست و هفت درگذشت. مقدسی، هاشمی اعور را بر القاب او افزوده گوید: اصل او از حجاز است و مولای زینب بنت قیس بن مخرمه از بنی عبدالمطلب بود و وفات او را نیز در همان تاریخ گوید. از میزان الاعتدال نقل است که وی همان سدّی کبیر است که ابوبکر و عمر را ناسزا می گفته و سدّی صغیر محمد بن مروان است. (تنقیح المقال ج 1 ص 137). و رجوع به ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 204 شود.
مؤلف تنقیح المقال گوید: اسماعیل بن عبدالرحمن ابی کریمهء سدّی. وی در سدهء مسجد کوفه روبند و مقنعه می فروخت. این نسبت را طریحی بنقل از جوهری چنین تفسیر کرده است. شیخ طوسی او را کوفی خوانده، یک بار وی را در عداد اصحاب سجاد(ع) و یک بار از اصحاب باقر (ع) و بار دیگر در عداد یاران صادق (ع) شمرده و در اینجا او را ابومحمد اسماعیل بن عبدالرحمان کوفی مفسر خوانده است. ابن حجر در تقریب گوید: صدوق و متهم به تشیع است. بسال صدوبیست و هفت درگذشت. مقدسی، هاشمی اعور را بر القاب او افزوده گوید: اصل او از حجاز است و مولای زینب بنت قیس بن مخرمه از بنی عبدالمطلب بود و وفات او را نیز در همان تاریخ گوید. از میزان الاعتدال نقل است که وی همان سدّی کبیر است که ابوبکر و عمر را ناسزا می گفته و سدّی صغیر محمد بن مروان است. (تنقیح المقال ج 1 ص 137). و رجوع به ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 204 شود.