نهنگ

معنی نهنگ
[نَ هَ] (اِ)( 1) تمساح (برهان قاطع) (السامی) (دهار) (تحفهء حکیم مؤمن) (نصاب) (منتهی الارب) فرس البحر اسب آبی (یادداشت مؤلف) جانوری است معروف که در دریا در میان ماهیان بحری به منزلهء شیر است در صحرا و بیشه و بنابراین صاحب مؤیدالفضلا گفته که شیر آبی است و آن بسیار بزرگ می شود و طولش ده پانزده گز می گردد، گویند پشتش مانند پشت کشف است و هر چه از او خردتر بود ببلعد و در خاییدن چیزی فک اعلای او حرکت می کند نه اسفل، بر خلاف دیگر جانوران، و در رود نیل بسیار است (از انجمن آرا) و گویند بیضه در کرانهء آب و در زیر ریگ نهد( 2) (از برهان) نهنگ ها نوعی از خزندگان آبی هستند دارای دندانهائی که درون حفرهء آرواره جا گرفته اند دل آنها چهار حفره دارد، گردش خون و دستگاه تنفس آنها کاملتر از دیگر خزندگان است از اقسام این جانوران نهنگ افریقائی و گاویال را باید نام برد نهنگ افریقائی دارای بدنی پوشیده از پولک های شاخی بزرگ است، دهانی گشاد با دندانهای مخروطی تیز و دم پهن بسیار قوی دارد بین انگشتان دست و پای پرده ای وجود دارد که عمل شناوری را آسان می کند طول نهنگ افریقائی به پنج متر هم می رسد این جانور در رودهای مناطق حاره زیست می کند وی به کمک پرده های بین انگشتان و دم پهن و قوی خود با کمال مهارت شناوری می کند و از پستانداران و نهنگ همان جانوری است که در لاتینی کروکودیلوس( 3) و در عربی تمساح خوانند، » پرندگان تغذیه می نماید پورداود نوشته اند نهنگ رود گنگ در هندوستان گاویال( 4) و نهنگ سرزمین های گرم آمریکا الیگاتور( 5)خوانده می شود و کروکودیل در زبانهای نهنگ را با وال [ = بال ] که در شعر فرخی با هم آمده نباید اشتباه کرد (از حاشیهء برهان چ معین) : « اروپائی نهنگ افریقائی است ز آن می که گر سرشکی زآن برچکد به نیل صد سال مست باشد از بوی آن نهنگ رودکی به آتش درون بر مثال سکندر به آب اندرون بر مثال نهنگارودکی( 6) یشک نهنگ دارد دل را همی شخاید ترسم که ناگوارد کایدون نه خرد خاید رودکی ز فرزند بر جان و تنت آزرنگ تو از مهر او روز و شب چون نهنگ بوشکور تیر تو از کلات فرود آورد هزبر تیغ تو از فرات برآرد نهنگ رادقیقی جهان را مخوان جز دلاور نهنگ بخاید به دندان چو گیرد بچنگفردوسی ز خون یلان سیر شد روز جنگ به دریا نهنگ و به خشکی پلنگفردوسی ور ایدونکه ایدر بجنگ آمدی به دریا به کام نهنگ آمدیفردوسی زیر ابر اندر آسمان خورشید خیره همچون در آب تیره نهنگفرخی با جهانگیر سنان تو به جان ایمن نیست پوست زآن دارد چون جوشن خرپشته نهنگ فرخی نشیب هاش چو چنگالهای شیر درشت فرازهاش چو پشت پلنگ ناهموارفرخی پیلان ترا رفتن باد است و تن کوه دندان نهنگ و تن و اندیشهء کنداعنصری بسپاریم دل بجستن جنگ در دم اژدها و یشک نهنگعنصری به یک خدنگ دژآهنگ جنگ داری تنگ تو بر پلنگ شخ و بر نهنگ دریا بار عنصری اندر رود نیل نهنگ است بسیار(حدود العالم) دشت را و بیشه را و کوه را و آب را چون گوزن و چون پلنگ و چون شترمرغ و نهنگ منوچهری چون نهنگان اندر آب و چون پلنگان در جبال چون کلنگان بر هوا و همچو طاووسان به کوی منوچهری به دریا در گهر جفت نهنگ است فخرالدین اسعد هیچ نترسی که ترا این نهنگ ناگه یک روز کشد در دهانناصرخسرو نهنگی بدخوی است این زو حذر کن که بس پرخشم و بیرحم است و ناهار ناصرخسرو این دهر نهنگی است فروخواهد خوردنْت فتنه چه شدی خیره بر این صورت نیکوش؟ ناصرخسرو دریا هرگز نبود بی نهنگمسعودسعد مستغرق نعیم وی اند اهل هوش و هنگ از غم نجات یافته چون یونس از نهنگ سوزنی بر کشتی عمر تکیه کم کن کاین بحر نشیمن نهنگ استانوری آنکه سهمش در انتقام حسود ناف آهو کند چو کام نهنگانوری از شغب هر پلنگ شیر قضا بست دم وز فزع هر نهنگ حوت فلک ریخت ناب خاقانی کرانه داشتم از بهر فتنه چون کف آب نهنگ عشق توام در میانه بازآوردخاقانی ماهی چرخ بفکند دندان از نهنگ زبان ور تیغشخاقانی عاقلان گفته اند که پادشاهان چون نهنگ دندان در شکم دارند (ترجمهء تاریخ یمینی ص 101 ) نهنگ آن به که با دریا ستیزد ز آب خرد ماهی خرد خیزدنظامی دشمن تست این صدف مشک رنگ دیده پر از گوهر و دل پر نهنگنظامی اندازد در دل نهنگم تا بازرهد جهان ز ننگمنظامی غواص اگر اندیشه کند کام نهنگ هرگز نکند دُر گرانمایه به چنگسعدی سعدی مبر اندیشه که در کام نهنگان چون در نظر دوست نشینی همه کام است سعدی نهنگی شو که با دریا کند زور کند زیر و زبر دریا به یک شورامیرخسرو مکن باور که هرگز تر کند کام ز آب جو نهنگ لجه آشاموحشی || کنایه از تیغ و قلم باشد (برهان قاطع) رجوع به سطور ذیل شود: - نهنگ زیر خفتان؛ کنایه از شمشیر آبدار است (از برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) - نهنگ سبز؛ کنایه از تیغ و شمشیر هندی است (برهان قاطع) (آنندراج) - نهنگ سیاه؛ کنایه از تیغ و شمشیر آبدار است (برهان قاطع) (آنندراج) نهنگ زیرخفتان (انجمن آرا) : چو دارای روم آن سپه را بدید نهنگ سیاه از میان برکشید نظامی (از انجمن آرا) - نهنگ فلک؛ کنایه از برج سرطان است (از رشیدی) (برهان قاطع) (انجمن آرا ||) - کنایه از برج حوت است (از برهان) (از انجمن آرا) - نهنگ نبرد؛ کنایه از جنگاور جان اوبار که به خصم امان ندهد : چو هومان و کلباد و فرشیدورد چو رویین پیران نهنگ نبردفردوسی - نهنگ نیام؛ کنایه از شمشیر در غلاف است (از برهان) (از آنندراج) - نهنگ نیلگون؛ تیغ (از آنندراج) کنایه از شمشیر است - نهنگ هندو، نهنگ هندی؛ کنایه از به معنی تمساح یا اسب آبی، فرس البحر آمده است (حاشیهء برهان قاطع چ nhng ( شمشیر است ( 1) - در اوراق مانوی (پهلوی معین) ( 2) - و آنچه از آن بیضه که آب به آن رسد بچه نهنگ شود و آنچه را آب نرسد سقنقور گردد، اگر پوست آن را بر دور قریه ای بگردانند پس بیاورند و در جائی آویزند تگرگ در آن قریه نبارد، اگر فتیله ای را از روغن او چرب کرده و در کنار تالاب روشن کنند وزقها فریاد نکنند و اگر قدری از پیه او بر پیشانی قوچ جنگلی مالند هر قوچی که در برابر او آورند بگریزد (برهان به شاکر بخاری نیز منسوب است - (Crocodilus (4) - gavial (5) - Alligator (6 - ( قاطع) (!) ( 3.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.