نهله
[نَ لَ] (ع ص) ابل نهله؛ شتران نخست بر آب آمده (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج (||) اِ) جرعه آشام : هرکه شما را یک نهله آب بخوراند به نام مسیح راست بگویم به شما که ثواب آن کس ضایع نشود (ترجمهء دیاتسارون ص 142 ) (یادداشت مؤلف).