نوح
[نَ] (ع مص) نوحه کردن (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (زوزنی) گریه و ماتم نمودن به آواز بلند بر شوی (از منتهی الارب) (آنندراج) به بانگ بلند و عویل و جزع گریستن بر شوی خود (از اقرب الموارد) نواح نیاحه مناحه (متن اللغه) (اقرب الموارد) نیاح (منتهی الارب) (اقرب الموارد ||) بانگ کردن کبوتر( 1) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد (||) اِ) آواز قمری و کبوتر (منتهی الارب) (ناظم الاطباء (||) ص، اِ) زنان که حزن و سوکواری را گرد هم آیند (از اقرب الموارد) (از متن اللغه): نساء نوح؛ نوائح (اقرب الموارد) جِ نائح (منتهی الارب) رجوع به نائح شود || جِ نائحه (منتهی الارب) رجوع به نائحه شود ( 1) - ناحت الحامه نوحاً؛ سجعت، فهی نائحه و نوّاحه (از اقرب الموارد)؛ سجعت بمثل النوح، مجاز عند بعضهم و حقیقه عند الَاخرین (از متن اللغه).