نوپرواز
[نَ / نُو پَرْ] (ص مرکب) مرغی که پر تازه آورده باشد (آنندراج) نوپر : این یکی پیرایهء فر همای سلطنت باز نوپرواز دولت صید گردون آشیان وحشی (از فرهنگ فارسی معین) به وصلش تا رسم صد بار در خاک افکند شوقم که نوپروازم و شاخ بلندی آشیان دارم نظیری (از آنندراج).