نوایب
[نَ یِ] (ع اِ) نوائب مصائب و سختی های زمانه جِ نائبه رجوع به نائبه شود : ندانسته ای که چون نوایب ایام و حوادث روزگار مجتمع شود گوهر آن را بر محک عقل باید زد (سندبادنامه ص 99 ) هرکه از علوم تواریخ اعراض کند دست زمانه بر وی دراز شود و از جوانب نوایب روی به وی نهد (تاریخ بیهقی ص 11 ) و مردم را از حدت مضارب نوایب نگاه دارد (تاریخ بیهقی ص (7.